دبیر بخش هنرهای تجسمی
https://srmshq.ir/wsj4v6
صنایعدستی جزو هنرهای تجسمی و کاربردی است که زیرمجموعههای بسیاری داشته و یکی از آنها سفال و کاشی میباشد. کمتر شهری در ایران را میتوان نام برد که اثری از هنر سفال و کاشیکاری روی بناهای تاریخی و یا در بین صنایعدستی آن دیده نشده باشد. در بین کشفیات باستان شناسان از حفاری مناطق باستانی، سفال و کاشی تاریخ بسیار دور و درازی دارد که تمدنهای کهن از آن بهعنوان ابزار و وسایل مورد نیازشان استفاده میکردند. هرچقدر که از تاریخ کهن فاصله میگیریم، سفال و کاشی بیشتر جنبه تزئینی و کمتر جنبه کاربردی پیدا میکند. عمدهترین استفاده این هنر بهصورت کتیبههایی وسیع بر پیشانی و ستونهای بناهای مذهبی و تاریخی، بیشتر با رنگهای آبی و لاجوردی خودنمایی میکند. ظروف سفالی غالباً به دو دسته تقسیم میشوند که یا جنبه کاربردی دارند و یا بهصورت تزیینی؛ اما نکته قابلتأمل این است که چرا با وجود قدمت، اهمیت و منحصربهفرد بودن ویژگیهای سفال و کاشی در تاریخ هنر ایران، در حال حاضر شاهد رشد چشمگیر صنایعدستی و زیرمجموعههای آن خصوصاً سفال و کاشی در آموزش، بازار، اقتصاد و ... نیستیم و بهسادگی از کنار آنها میگذریم. آنچه در کرمان بر این هنر میگذرد نیاز به بررسی و ریشهیابی دارد به همین مناسبت برای بررسی وضعیت فعلی صنایع دستی میزگردی با حضور علیرضا هاشمی نژاد و مهران رضاپور، کاظم حسین زاده و حمیدرضا روشنضمیر در دفتر مجلۀ سرمشق برگزار شد.
فاطمه رجایی در یادداشتی با عنوان «سفالگری، جادوی آب و رنگ و خاک» به بررسی پیشینه سفالگری در ایران، سفالینههای دوران اسلامی – شهر کهن جیرفت، سفالینههای بیلعاب، سفالینههای لعابدار پرداخته است.
احسان شعبانیان در یادداشتی با عنوان «سفال دقیانوسی» محور مطالب خود را سفالهای محوطه باستانی شهر دقیانوس جیرفت کرمان قرار داده است و اشاره میکند که کاوشها در این منطقه نشان داده است که سفالینههای کهن شهر جیرفت، شهر معروف به دقیانوس، با دیگر محوطههای همعصر خود در سراسر ایران همسان و مرتبط بوده است.
دبیر بخش سینما
https://srmshq.ir/0nsly9
هنرهای سنتی و صنایعدستی، در زمرۀ مهجورترین هنرها در روزگار ما هستند که هم از سوی مسئولان امر مورد بیتوجهی قرارگرفتهاند و هم از سمت هنرمندان دیگر شاخههای هنری مورد بیمهری واقعشدهاند. مردم نیز -که خاستگاه اصلی این هنرها در میان ایشان است- این صنایع را در میان کالاهای رنگووارنگ مدرن صنعتی، به فراموشی سپردهاند. اینهمه، سبب شده تا بحران، دامنگیر تولید و عرضۀ این هنرها شده و آن را در دام رکودی گرفتار سازد که هرلحظه آن را بهسوی نابودی میکشاند.
این میزگرد با حضور، علیرضا هاشمینژاد (خوشنویس، پژوهشگر هنر و مدرس دانشگاه)، مهران رضاپور (استاد نگارگری و قلمزنی)، کاظم حسینزاده (کارشناس معاونت صنایعدستی ادارۀ کل میراث فرهنگی) و حمیدرضا روشنضمیر (نمایندۀ فروشندگان پته)، در عصرگاه یکی از روزهای داغ تیرماه امسال، در دفتر ماهنامۀ سرمشق برگزار شد. در طول این گفتمان، هر یک از حاضران، کوشیدند تا از دریچۀ نگاه خود، برخی چالشهای مربوط به این رشتهها را در بخشهای تولید، بازار، دانشگاه و همچنین مسائل مربوط به دولت بررسی نموده و هریک، راهکارهای خروج از بنبستهای مطرحشده را عنوان نمایند.
ضعف مدیریتی در سطح کلان کشور و همچنین ناکارآمدی اغلب مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، در کنار بحرانهای هویتی که ناشی از صنعتی شدن هنرهای سنتی، گریبان گیر این هنرها شدهاند را میتوان عمدۀ نکاتی برشمرد که در رابطه با هنرهای سنتی و صنایعدستی، در طول این میزگرد مطرحشدهاند. امید است که با همیاری جامعۀ دانشگاهی، سازمانها و ادارههای دولتی مرتبط، بازاریان، هنرمندان این رشتهها و رشتههای دیگر و مهمتر از همه همراهی مردم، این بحرانها کاهشیافته و جانی دوباره را در کالبد نیمهجان هنرهای سنتی و صنایعدستی شاهد باشیم. بهشرط ادامۀ زندگانی!
سخن بیهوده به درازا نکشد. شما را به خواندن این میزگرد دعوت میکنم.
علیرضا هاشمینژاد: دلیل افول هنرهای سنتی در همین ماهیتشان است. هرچه از سنتها فاصله میگیریم، چیزهایی که وابسته به سنتها هستند، ماهیتشان تغییر میکند؛ بنابراین قطعاً آن جایگاه گذشته را نخواهد داشت. یک جریان سنتی در بافتی سنتی قرار میگیرد. یکسری نیازها در دورهای نیازهای اساسی بودند و امروز دیگر نیستند. به همین جهت در حاشیه قرارگرفته و جنبۀ زینتی پیدا کردهاند. این جریان قرار است در یک سیستم مدرن صنعتی هدایت شود.
*مهران رضاپور: در بحث هنرهای مربوط به نگارگری (تذهیب، کاغذسازی، بومسازی و...) دانشجو بعد از چندترم دروس تخصصی نگارگری را آموزش میبیند؛ یعنی در یکی دو سال اول دروسی را میگذراند که هیچ ارتباطی با نگارگری ندارد. بعد در سه ترم باید نگارگری را یاد بگیرد. درحالیکه حداقل دو سال طول میکشد تا طراحی و اصول نگارگری را آموزش ببیند. درنتیجه هم دانشجو و هم استاد زده میشوند. استاد فکر میکند شاید آموزش من غلط است و دانشجو هم فکر میکند که شاید من توان یادگیری ندارم. درواقع اشکال از برنامهریزی اولیه است.
*حمیدرضا روشنضمیر: وضع به شکلی شده که اکثراً خودشان تولیدکننده شدهاند. قبلاً تولیدکننده و مصرفکننده جدا بودند. جایگاه کسی که خریدار بود با کسی که منبع درآمدش از این راه بود، مشخص بود. الآن اکثر بازار ما را پتۀ خام تشکیل میدهد. پتۀ دوختۀ آماده خیلی فروش ندارد و یا اگر هم داشته باشد، مشتریان خودش را دارد.
*کاظم حسینزاده: ما به دنبال حفظ صنایعدستی با هویت و اصالت آن و همچنین ایجاد شرایطی مناسب برای گسترش فضای اقتصادی آن هستیم. بحث اقتصادی آن را نمیتوان نادیده گرفت. بههرحال درآمد آقای روشنضمیر و سایر فعالان صنایعدستی از همین محل است. نگاه ما به جهانیشدن این نیست که تولید را چند برابر کنیم. جهانی شدن صنایعدستی شهرستان کرمان ابعاد گستردهای دارد.
...
https://srmshq.ir/vem39l
سفالگری در ایران
سفال یکی از دیرینهترین ساختههای دست انسان است. در مورد چگونگی ساخت نخستین سفال یا سازهای از گِل (خاک و آب)، به دست انسان، نظرات متفاوتی ارائه شده است. عدهای ریشه آن را در سبدبافی میدانند و عدهای دیگر بر این باورند که برای نخستین بار گِلهای اندود کننده کف سبدهای گیاهی پس از خشک شدن و یا قرار گرفتن در آتش و سوختن چوبهای آنها، الهامبخش سفال سازی بوده است. سفالهای اولیه دستساز، زبر و خشن بودهاند و ماده چسبندگی آنها، شن و گیاهان خردشده بوده است.
ساخت سفال در ایران، گذشتهای دراز و درخشان دارد. حفاریها، مطالعات و پژوهشهای باستانشناسی، نشان داده است که چهار منطقه عمده در تولید آثار سفالین در این مرز وبوم وجود داشتهاند. نخستین آنها غرب کوههای زاگرس و نواحی لرستان امروزی بوده بخش دوم نواحی جنوبی دریای کاسپین (خزر) که امروزه استانهای گیلان و مازندران را دربر میگیرد. بخش سوم، شمال غرب کشور، نواحی آذربایجان امروزی را شامل میشود و چهارمین منطقه نیز، نواحی استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان امروزیاند. افزون بر اینها، به نواحی کویری ایران نیز میتوان اشاره کرد.
مهمترین دگرگونی درخشان در صنعت سفالگری ایرانیان، اختراع چرخ سفالگری بود که قدمت آن به هزاره چهارم قبل از میلاد میرسد. در ابتدا چرخهایی کندگردش مورد استفاده بوده و بعدها چرخهای تند گردش وارد این صنعت شده است که تا امروز همچنان در گردشاند.
لازم به ذکراست ابداع مهارت سفالگری، به پژوهشگران و باستان شناسان این توانایی را داد که بتوانند تفاوتهای فرهنگی مردمان و تمدنهای باستانی را شناخته و تشخیص دهند؛ زیرا از پیدایش صنعت سفالگری تا اختراع خط و نوشته، سه تا چهار هزار سال فاصله بوده است. از این رو تحول سفالگری و نقشهای به جا مانده بر این سفالها، مهمترین وسیله ایست که به کمک آن میتوان تا حدودی به نوع اندیشه و چگونگی زندگی مردمان تا پیش از اختراع خط، دست یافت.
شهر دقیانوس
در قرآن کریم سوره ۱۸ آیه ۸ آمده است که دقیانوس در مشرق زمین ضربالمثل استبداد و ستمکاری بوده و در زمان پادشاهی اوست که هفت تن از مردان خدا، به غار پناه میبرند! همان چند تنی که به اصحاب کهف معروفاند.
همچنین، این نام عربی شده نام گایوس مسیوس کنتیوس ترایانوس دسیوس، محلی در افسس، شهری کهن در ایونیه واقع در ساحل دریای اژه بوده است که پادشاه این شهر، مسیحیان را آزار میداده است! از سویی دیگر، در میان مردم ایران هر اثر کهنه را به عهد دقیانوس نسبت میدادهاند و بسیاری از مناطق دیگر در ایران نیز به شهر دقیانوس، معروفاند! مانند ویرانههای شهر کهن جیرفت!...
حدود حوزه فرهنگی جازموریان بسان یک گذرگاه و یا راهروی طبیعی بین هند، میانرودان و دریا بوده است. جازموریان از شمال به کوههای بارز و از جنوب به کوههای بشاگرد محدود است و از شرق نیز به کوههای مکران میپیوندد.
در دوران اسلامی، شهر قدیم جیرفت، مرکز و تختگاه حوزه فرهنگی جازموریان بود. این شهر تختگاه زمستانی سلاطین سلجوقی کرمان به شمار میآمد. از این کهن شهر به نام طوقه یا بهشت نیز یاد شده است. از سدههای نخستین تا پایان دوره سلجوقی آباد، ثروتمند و پرجمعیت بوده و چهار دروازه داشته است. جاده ادویه از آن میگذشته و پخشگاه بازرگانی کالاها بوده. در این دوران، هلیل رود سنگ ۱۵۰ آسیاب را میچرخانیده است. این شهر پررونق در یورش پیدرپی غزها در سده ششم و هفتم هجری متروک شد و از رونق افتاده است.
لازم به ذکر است که پس از مرگ طغرل سلجوقی در اواسط قرن ششم هجری، سه پسرش برای به دست آوردن تاج سلطانی تمامی خاک کرمان را به آشوب کشیدند. آنها کاری از پیش نبرده و پس از سالها زدوخورد، سرانجام نیز، تاج فرمانروایی کرمان به دست ملک دینار غز افتاد!
https://srmshq.ir/zj6piv
کوزهها و سفالهای پر از نقش و رنگ و گاهی ساده که قصههای چندین هزار سال زندگی انسان را روی خود دارند. گاهی قصه زندگی زنها و مردهایی که آنها را با حوصله از گِل به شکل رساندهاند؛ و گاهی هم قصههای یک قوم، یک قبیله یا مردم یک سرزمین را. داستان آب، داستان خورشید، داستان خاک، داستان کشت و کار، پادشاهیها، کشورگشاییها، جشنها، افسانهها و اسطورهها و اعتقاداتی ماورای دنیای واقعی. سفال گر در آن روزها فقط یک هنرمند یا صنعتگر نبود. او وظیفه داشت تاریخ مردم خود را با تمام ذوق و ایمانش روی دستساختههای گِلی خود، کشیده و آن را مثل یک تاریخنگار به مردم روزگاران بعد هم منتقل کند؛ پس نقش و نگار روی سفالها، نهتنها بر اساس سلیقۀ شخصی خودش نبوده؛ بلکه امانتدار مردم و فرهنگ سرزمینش بوده است. نقوش روی سفالها، عمدتاً بر اساس پوشش گیاهی و تنوع جانوری جغرافیای محل زندگی و همچنین با محوریت اعتقادات و آیینهای دینی - مذهبی و اجتماعی طراحی میشده است.
سفالگری یکی از خلاقیتهای ماندگار انسان از گذشتههای دور است که با زندگی روزمره مردم بیشتر سروكار داشته و اساساً هنری كاربردی است. مواد و مصالح آن از در دسترسترین و ارزانترین مواد طبیعی یعنی خاك به دست میآید. هزاران سال پیش در دورانهای اولیه تمدن بشری، زمانی كه انسان توانست از ابزارهای سنگی استفاده كند و در پی احساس ضرورت، برای نگهداری و حمل غذا با فن سبدبافی آشنایی یابد، احتمالاً با اندود كردن بدنه خارجی سبدها و قرار گرفتن آنها در كنار آتش بهطور اتفاقی به شناخت ظروف گِلی و مزایای آن دست یافت. دسترسی به چنین وسیلهای، تحولی چشمگیر در امر جمعآوری و نگهداری غذا پدید آورد. انسان در نقاط مختلف جهان با اختلافزمانی، به این مرحله از خلاقیت قدم گذاشت.
پیشینه سفالگری در ایران:
طبق مطالعات انجام شده آغاز كشاورزی و یكجانشینی در ایران به هزارههای ششم و هفتم پیش از میلاد برمیگردد. تحقیقات باستانشناسی قدیمیترین ظروف گلی حرارت دیده را به هشت هزار سال پس از میلاد نسبت میدهند. این سفال ده هزار ساله را كه نمونه آن در غاری واقع در مازندران نزدیك بهشهر به دست آمده است، میتوان قدیمیترین نمونه سفال دستساز ابتدایی در ایران دانست. این سفال ضخیم، كم پخت، شكننده، خشن، بدون طرح و نقش و قهوهایرنگ است و در آن مقدار زیادی علف خرد شده و کاه بهعنوان ماده چسباننده به كار رفته است. این نوع ظروف سفالی جانشین ظروف سنگی صیقل یافته و نیز ساخته شده از چوب و پوست گردید. همچنین در کاوشهای حاشیه كویر در تپه سنگ چخماق شاهرود و در مراحل بعدی در لایههای عمیق تپه سیلك كاشان، تپه سراب نزدیك كرمانشاه، تپه گیان نهاوند و تپه حاجیفیروز در آذربایجان غربی نیز سفال دوران غار دیده شده است كه غارنشینان در مراحل اولیۀ استقرار در دهکدههای اولیه، آنها را به این مکانها آوردهاند. پس از این تجربههای نخستین پخت، در روستاهای دوره نوسنگی، سفالگران بهتدریج اجاق پخت سفال را به بیرون از خانه و فضای باز منتقل کردند.
در حدود سه هزار سال قبل از میلاد سفالهای خاکستری ساخته شده توسط چرخ که البته بسیار الگو گرفته از ظروف فلزی بودند رواج پیدا کردند. ظروف به دست آمده از این دوران نشانگر این است که این ظروف در کورههای مخصوص و در شرایط حرارتی و اکسیداسیون مناسب در کوره قرار گرفته و پخته شدهاند.
در دورانهای بعدی، یعنی حدود چهار هزار سال قبل از میلاد، سفالگران این ظروف سفالی را زیباتر و شفافتر ساختند و از کندهکاریهایی با شکلهای مختلف ظروف برای تزیین ظروف سفالی استفاده کردند و این خود میتواند حاکی از اختراع چرخ سفالگری در این دوران باشد که البته این چرخهای اولیه درواقع تختههای چوبی باریکی بودند که توسط حرکت دست چرخانده میشدند تا به سفال حالت دلخواه و شکل زیباتری بدهند. اختراع چرخ سفالگری، درواقع نقطه عطف سفالگری محسوب میشود؛ زیرا چرخهای سفالگری موجب رونق صنعت سفالگری شدند و تحول بزرگی را در ساخت سفال و ترویج سفالگری ایجاد کردند.
...